عکسها...

یکجایی خوانده بودم کاوه گلستان در باب رسالت خودش گفته بود که یک عکاس است فقط.. 

 

الان که داشتم این عکس رو میدیدم یادش افتادم، میدانید ادم ها بالاخصوص سیاستمداران زیاد حرف میزنند،حرف هم لابد باد هواست و کنتور نمیاندازد ولی عکسها میمانند،عکسها نشان میدهد که ادم هایی که الان میگویند بشار اسد اه است و فلان است و بهمان ...یکروزی خودشان شام خورده اند با او سر یک میز...خانوادگی ... 

میدانید عکسها میمانند.. 

 

  

کاوه گلستان : «من می‌خواهم صحنه‌هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه‌دار کند و به خطر بیندازد. می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش کنی، می‌توانی هویت خودرا پنهان کنی، مثل قاتل‌ها، اما نمی‌توانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچ کس نمی‌تواند»  

نظرات 3 + ارسال نظر
اقاقیا سه‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:02 ب.ظ

میخواستم عکس رو از دانشگاه بازش کنم که فیلتره نشد ببینم ...
عکس ها گاهی خوب هستن گاهی بد ... اونوقتی که تو رو میبرن وسط یه عالمه خاطره پرت میکنند قوی تر از دینامیت هستندُ راحت تر پودرت می کنند

اقاقیا سه‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:20 ب.ظ

سلام ... کامنت هاتو تائید نکردم ... ولی خوندم ... مرسی ... الان که تو سایت نشستمُ اشکام همین جوری سرازیره ...در مورد دیگه بهم چیزی نگو ... دوست دارم تو تنهایی خودم بمونه

چشم عزیزززززززم

اقاقیا سه‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 06:56 ب.ظ

مُرد ... باورت میشه؟!

دروغ نگوووووووووووووو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد