-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 شهریورماه سال 1395 21:27
چطوری میشه که ادمها وقتی دورن، دلشون برای خیلی از موقعیت ها و ادمها و ...اینها تنگ میشه بعد وقتی نزدیک میشن انگار دوباره وجود همه ی اون شرایط بدیهی باشه دوباره میشن همون ادم قدیم که دیگه دلیلی برای دلتنگی ندارن و بعد انگار میشن به سنگدلی قدیمشون... خوب نیست این حسه ...این نسیان ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 شهریورماه سال 1395 19:27
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 23:16
یکوقتهایی میخوام رمزی بنویسم مخاطبین اینجا کی ها هستن که لازم باشه بهشون رمز بدم، اگر مدتی هست اینجا مخاطبین پیامی رو برام بنویسین با اسم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 23:16
یکوقتهایی میخوام رمزی بنویسم مخاطبین اینجا کی ها هستن که لازم باشه بهشون رمز بدم، اگر مدتی هست اینجا مخاطبین پیامی رو برام بنویسین با اسم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 23:10
بعضی برنامه ها چقدر خوبند هرچند که ازشون گذشته باشه ... مثل برنامه ی گفتگوهای تنهایی علی میرمیرانی ...و هزارراه نرفته ناهید شریفی که سالها قبل پخش میشد ...کاش از این نوع برنامه ها باز پخش میشد... https://www.youtube.com/watch?v=GYhbZq10ubs https://www.youtube.com/watch?v=P85_FrdK6qI چقدر این دو نفر آدم با زندگیشون صفا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 23:10
بعضی برنامه ها چقدر خوبند هرچند که ازشون گذشته باشه ... مثل برنامه ی گفتگوهای تنهایی علی میرمیرانی ...و هزارراه نرفته ناهید شریفی که سالها قبل پخش میشد ...کاش از این نوع برنامه ها باز پخش میشد... https://www.youtube.com/watch?v=GYhbZq10ubs https://www.youtube.com/watch?v=P85_FrdK6qI چقدر این دو نفر آدم با زندگیشون صفا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 21:52
عضی جاها رو که بهشون سر میزنی مثل قبلند، تمام خاطراتی که باهاشون داشتی رو زنده میکنند بی نقص و اصیل ... ولی بعضی جاها دیگه مثل قبل نیستن ،دیگه اون شکوه سابقشون رو ندارن ...نمونه ش همین خانه هنرمندان البته ممکنه جا گذاشتن گوشی و عینکم در نزولش پیش چشمم بی تاثیر هم نباشه ولی خب منظور اینکه بعضی جاها دیگه به ارزشمندی قبل...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 21:51
این آدم ها که محکم برمیگردن میگن زندگیه ی خودمه مگه موقع بدبختی کسی امده که دستمو بگیره و حالمو بپرسه که حالا موقع انتخابم ازش نظر بخوام... آخ از این آدم ها ...اینا این اتکای به نفسشون رو از کجا میارن ...؟
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 21:51
نوع دلتنگی من برای آدما با خیلی از ادما متفاوته مثلا وقتی ادما رو میبینم تازه میفهمم چقدر دلم براشون تنگ شده بود یا اینکه دلتنگیم انقدر زیاد نیست چون ادما در تمام مدت ندیدنشان تمام عیار و زنده توی ذهن من هستند به همین دلیل است که نه یکسال که گویی انگار یک ماه است ندیدمشان
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 21:51
نمیدونم این روزها هی یک چیزی منو به گذشته وصل میکنه، دنبال پسوورد وبلاگهای سابقم هستم بلاگفا را کامل فراموش کرده م بلاگ اسکای یادم هست،فیس بوک را بعد از 24 ساعت ازمون وخطا یافتم و این وسط کلی از ایمیل های قدیمی رمزگشایی شد ... رسیدم به اولین ایمیل با چندبار امتحان کردن وشماره دادن بالاخره درش باز شد پر شده بود از پیام...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 شهریورماه سال 1395 23:13
یکجایی از زندگی آدم باید خودش باشد، خودش باشد که تصمیم بگیرد برود یا نرود بدون تعارف،رودروایسی(رودربایستی) بدون فکر به ملاحظات ، بدون درنظر گرفتن اینکه بقیه چه میگویند ...بدون پیش بینی آینده،ارزیابی گذشته، یکجایی ادم باید رها کند خودش را ،بزند به جاده یا نمیدانم دوستی را ببیند، خلاف همیشه یک چیز جدید را امتحان کند، یک...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 شهریورماه سال 1395 11:57
یکی از کسانی که خیلی پابند به اون چالش بلاک کردن هست، منم ،یعنی یه طوری شده که هرجا یکی رو ببینم که پای مطلب هرکسی که چشمم میخوره فحش های آنچنانی داده یا اینکه از روی تعصب و نون به نرخ روزی داره طرفداری یک گروهی رو میکنه نه تنها بلاکش میکنم که ریپورتش هم میکنم، یعنی یه وقت هایی فکرمیکنم اگر هرکسی مثل من شروع میکرد به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 شهریورماه سال 1395 21:31
پای کامنتهای صفحه های مجازی مخصوصا اینستاگرام که اکثرا دارای صفحه ی فیک هستن زیاد جنگ و جدل شکل میگیره که خیلی هاش فحش های آنچنانیست، اصلا به این موضوع که فرهنگ حرف زدنمون داره هرروز نازل تر میشه کاری ندارم، حتی به اینکه فقط توی ایران اینچنین تعصب روی طرفداری یا تنفر از افراد هست یا نه هم کاری ندارم و حتی به اینکه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 21:30
http://s6.picofile.com/file/8255967292/Reza_Yazdani_Mahtab_Too_Fanos.mp3.html دوستم امشب بچه دار شد من بعد از مدتها دلم برای وبلاگ تنگ شد و نوشتم و اهنگ گوش دادم و وبلاگ خواندم و دلم حالش بهتر شد http://s6.picofile.com/file/8253257284/Salar_Aghili_Mara_Raha_Makon.MP3.html
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 21:07
کاش همه برگردند به وب نویسی کاش دوباره حرفا کلمه شوند نه عکس کاش عکس هم باشد کلمه هم باشد دلم گرفت که همه ی لینکهای کنار وبم ترکیده ند یا اخرین مطلبشان خیلی گذشته ست ...مثل قدم زدن در قبرستانی میماند که تک وتوکی ادم مانده ند ...گریه م گرفت با اهنگ نازلی... http://s7.picofile.com/file/8259989068/Nazli.mp3.html
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 20:48
الان فهمیدم بیشتر نوشتن دلم میخواهد نه حرف زدن نه خواندن...
-
نمیدانم ها
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 20:46
دوس دارم گزیده داشته باشد مخاطب اینجایم نمیدانم شاید هم نه شاید چون برگشته م به اتاق سابقم دلم نوشتن خواسته ست چرا 5ماه قبل نخواستم بنویسم چراهوس کردم! من هوس بازم؟! دلم تنگ شده است برای ب...برای ای... برای آی ...برای ح ...برای ه برای شاید حس...برای تمام ادمیانی که الان باید فکرکنم حتی اسمشان و بودنشان یادم بیاید ...ن...
-
سلامی دوباره ایا؟
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 20:32
نمیدونم کی میخونه کی نمیخونه اصلا خودمم نمیدونم کدوم وبلاگام فیلترن کدوما نه فقط کاش کسی اگر هست یه ندایی بده قبلا نوشتن حالمو خوب میکرد تمام احساسات و هیجاناتم منتقل پیدا میکرد ولی بعد از فیلترشدن فیس بوک و بعد دستی شدن اینستاگرام همه چی عوض شد منم عوض شدم اصلا اگر ادرس و رمز اینجا رو نداشتم نمیدونستم نویسنده این...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 تیرماه سال 1395 05:57
سلام هنوز کسی اینجا رو میخونه؟؟؟
-
این منم؟
چهارشنبه 17 تیرماه سال 1394 20:01
چند دقیقه است هی دارم پست های خودمو اینجا میخونم بعد اینها منم یعنی؟ یک سال کمتر گذشته پس چرا اینقدر دوره همه چیز از من؟!!!؟؟! گرمه هوا خیلی ... خیلی وقت که نمیدونم ولی چندوقتی است همه ش خسته م خوابم میاد کسلم کاری انجام نمیدم برنامه ریزی های بی حاصل و خستگی و گذر روزها.... این منم؟!؟ اسم وبلاگمم حتی یادم رفته بود...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 بهمنماه سال 1393 22:37
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 مهرماه سال 1393 00:41
خب بنده از همین تریبون به تمام اسید پاشان،به تمامی افرادی که قصد داشتند یک روزی اسیدی را به صورت کسی بپاشند،تبریکــــــــــــــــ میگم،موفق شدین! 20دقیقه ست توی فیس بوک امده م نوشته م نترسید، حالا خوب است این وسط مرد هم نیستم یکی بیاید کامنت بگذارد تو که مردی در خطر نیستی به خاطر جنسیتت،تبریک میگم چون کاملا جو فیس بوک...
-
دخترک...نوشته ی مشترک با فیس بوکم
یکشنبه 27 مهرماه سال 1393 01:38
انگار عکسهایش را طوری تنظیم کرده، که بگوید مرا ببین؟ مرا میبینی؟ میبینی چقدر خوشبختم،بعد بوسه ای داده به همسرش،عکس بعدی نوشته ست ویلای شمال،عکس بعدی همسرش را بغل کرده طوری که توی دوربین زل زده،بعد عکسی دیگر،مثلا دوربین را نگاه نمیکند،دارد نیم نگاهی عاشقانه به همسرش میاندازد،دستانش را حلقه کرده دور گردن او،.... عکسهایش...
-
استتوسهای مشترک با فیس
یکشنبه 27 مهرماه سال 1393 01:37
چندروز پیش حدودای ظهر بود دوستی گفت بریم بازار؟ من: الان؟ چه خبره؟ گفت هیچی دلم هوای بازارو کرده،پایه ای بریم؟ گفتم باشه،یکسالی بود که اونطرفها نرفته بودم رفتیم،شلوغ بود خیلی،چندسالی هست که قالیباف یه طرفه کرده مسیری رو، به همین دلیل باید کلی پیاده روی کرد،البته یک قطارهایی هم گذاشته ند ملت هم سوار میشوند،کارتونی ست...
-
نوشته های مشترک با فیس
یکشنبه 27 مهرماه سال 1393 01:35
بچه ها این کلیپ،عالـــــــــــــیه! به تمام معنا... https://www.facebook.com/video.php?v=10201519878037065
-
نوشته های مشترک با فیس
یکشنبه 27 مهرماه سال 1393 01:33
پای عکس پروفایلم دوستی نوشته : عزیزم ، عکسای پیجت رو دیدم، اگر علاقه داری برای مدلینگ تست بدین، لطفا آیدی یاهو مسنجرتون بفرمائید و یا خودتون ایدی یاهو مسنجرام رو ادد کنید.... البته اینطورم نیست که پای عکس من باشه،چندجای دیگه هم این متن رو دیدم، ... و از دیروز به طرز عجیبی صرفا یاد این کلیپ میافتم و هی با خودم هرهر...
-
نوشته های مشترک با فیس بوک
یکشنبه 27 مهرماه سال 1393 01:32
چندروز پیش برای بار سوم در یک ماه،مقصدمان تجریش بود،الف گفت با مترو بریم،من که بی حوصله تر از سردو گرم شدنهایش بودم،پیشنهاد تاکسی رو دادم،رفتیم ماشین پراید بود،عقب نشستیم از دور دونفر امدن،به الف گفتم خارجین،خوبه تمرین زبان میکنیم:)) (بعد از اومدن روحانی،حضور توریستها به شدت محسوسه) یکیشون جلو نشست و اون یکی هم پیش...
-
نوشته های مشترکم با فیس بوک
یکشنبه 27 مهرماه سال 1393 01:30
فکرکنم بعضی مدل عکس انداختن ها دیگه هیچوقت تموم نشن، یکی عکس از پریدن درهوا،با موی سر،سبیل درست کردن مسخره وار(چقدرررررهم مسخره)،شاخ گذاشتن برای هم! مثل سریال لاست ایستادن،لب ها رو غنچه کردن و بوس رو هوا ول کردن...به خدا بعضی چیزها دیگه خیلی تکراری شده! خیـــــــلی! * تکلیفتون رو با ریلیشن خودتون مشخص کنید...
-
من و این روزهایم!
یکشنبه 20 مهرماه سال 1393 22:35
دلم برای فیس بوک تنگ شده از چهارشنبه بود که فک کنم دیگه دی اکتیو کردم تا صبح امروز فکرکردم چه باحال دارم زندگیمو میکنم و هیچ احساس نیاز نمیکنم،شب ها چرا دلم برای فیس بوک تنگ میشه ولی حوصله اخبارشو ندارم حوصله کوبانی،داعش،تجمع،بحران آب،...حوصله ی حتی خوندن نوشته های خوب رو ندارم ...وقت میخواد و بعد هی رفرش پشت...
-
این چندروز...
دوشنبه 20 مردادماه سال 1393 23:57
بعد از چندروز دیشب یادم افتاد که چندروزه اصلا نه به ایمیل هام سرزدم نه به عادته قدیمیم خوندن وبلاگها...بعداز چندسال این عادت هرروزه رو داشتن و بعد به ناگهان نداشتن(اونم به این دلیل که اخیرا فقط با گوشی میام اونم فقط فیس بوک سرمیزنم حداقل جاهای ممکن)، و این قضیه چیزی رو ثابت نمیکنه به جز اینکه ادمیزاد به همه چیز عادت...