دست خودم نیست ،گاهی بعضی وب ها رو میخونم و میخونم و میخونم ولی ساکتم،یک مخاطب خاموش تمام عیار که گهگاهی که خیلی کیف میکند از یک نوشته ای ،میاید در کمتر از یک خط پیام میدهد برای نویسنده ش،بعد اینقدرها که احساس صمیمیت میکنم با یعضی نویسنده ها...که نگو ،بنده خدا اون نویسنده فکر میکنه این طرف که من باشم چرا اینقدر زود صمیمی شدم؟
چندتا از وبلاگهایی که میخونم و دوستشون دارم و احساس صمیمیت هم میکنم م م بی آنکه لابد خود نویسنده ها بدانند:
البته این مطمئنا یک دهم اون وبلاگهایی که دوست دارم نیست ولی صرفا به علت نزدیکی افکارم و علایقم و یا لذتی که در نوشته ها هست لینکشان را میدهم ...
1) مرجان -اینروزها کم مینویسد ...
2)نیکولا- کاش قسمت نظراتش را گاهی باز بگذارد...
3)پرستو -اینروزها عاشقی میکند...
۵)دو من ، ارام ارام مینویسد از زیر پوست شهر ...
هزار هزار وبلاگ خوب هست نوشته های خوب هست آدم های زیبای لای این نوشته ها این وبلاگستان که ادم فکر میکند کاش عمر کند برای دیدنشان ،برای خواندنشان ...
کسانی که دنیا را بهتر میکنند با بودنشان ...
یکی از بزرگترین لذتهای زندگی من وب خونی و وب نویسی است کاش توی ایران شغل محسوب میشد:))
اینم متنی هست از امیر اقایی
ممنون از نوشتن بند آخر پست، متن آقای امیر آقایی...
نهیب خوبیست...
خواهش میکنم