درد

*امروز یک فشار کاری وحشتناک بهم وارد شد حدودای ساعت 3و 4 بود ، تا حدی این استرس ناشی از سهل انگاری خودم بود ولی قسمت بیشترش فشار بیرونی بود و بعد تفسیرهایی که لابد ذهن پشت سرهم انجام میده موجب شد که ضعف وسوزش شدید معده بگیرم و از یه طرفم مدتها بود کمردردم که ناشی از قوس کمر بود و بعد از فیزیوتراپی خیلی کمتر شده بود،دوباره برگرده! 

واقعا ادم نمیدونه صبح که بیدار میشه تا شب چه اوضاعی به سرش میاد... 

کمی دعا هم اگر شد،برام بکنید ... 

 

 

*برنامه ی رادیو 7رو خیلی دنبال نمیکنم چون یکم فضاش به نظرم مناسب اون ساعت شب نیست ! و از طرفی هم موضوعاتی دنبال میشه که من خیلی بهش علاقه ندارم ! ولی خب خیلی خیلی مخاطب داره! دلم میخواست یک روزی جز یک گروهی باشم که اینقدر مخاطب داشته باشه و درعین حال برنامه ای باشه معتبر که تا اسمش میاد ادم ها دوست داشته باشن توش شرکت کنن و ... 

 

*نصف سال گذشت و انگار باور پذیر نیست ،درحالی که خیلی هم تابستون گرم و طولانی ای بود ولی رفتنش ... 

 

*فعلا همین ها ،دعا کنید فرداشب حالم خوب باشه ،فردا صبح یک جلسه ی مزخرف و طولانی دارم ...دعاکنید هم برای کارم هم برای این دردهای جسمانیم...