سوم شخص

یکروزی میرسد که آدم وقتی اس ام اس بهش میرسد دنبالش نمیگردد ُ قلبش به تپش نمیافتد و حتی دیگر جواب اس را هم نمیدهد! 

یکروزی میشود که آدم دنبال اسمی نمیگردد توی فیس=بوک! دیگر چشمش دنبال دوستها و لایک ها نیست ... 

یکروز میرسد که آدم هرروز وبلاگی را چک نمیکند... 

یکروز میرسد دیگر کافه ها و خیابان ها و مغازه ها تو را یاد کسی نمیاندازد... 

یکروز میرسد که دیگر  آمار کارهای روزانه ت رو به کسی نمیدهی 

یکروزی که بدی هوا و سرما و گرمایش نگرانی کسی را به همراه ندارد ... 

یکروزی که دیگر اس های اول صبح نداری ! اسم های مربوط به خودت را ...یکروزی که دیگر شاید کسی رگ خوابت را نداند و برای تو هم مهم نباشد... 

یکروزی که دردها کمرنگ و زخم ها آرام شده اند و شاید ... 

 

خوب است این روزهایی که دیگر هیچی تو را به هیجان نمیاورد ! هیجانی که وابسته به کسی باشد... 

یکروزی که ... 

 

 

 

 

*این پست پیشنهاد میشود!*

نظرات 1 + ارسال نظر
اقاقیا دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:41 ب.ظ

درد دارد این نوشته ها ... نه بی تفاوتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد