امدم امشب بنویسم خیلی وقت است دستم به نوشتن نمیرود منی که گاهی روزی چندبار آپ میکردم!
دیگر مثل همیشه وبگذر رو نگاه نمیکنم ! دیگر آی پی کامپیوترها برام فرقی نمیکنه!
ادم ها میان و میرن و من جلوی رفت و امدشون رو نمیگیرم !
امشب امدم بنویسم چندروز است صبح هایم به خرید و گشتن توی خیابون ها و ادمها میگذره ! خوشم میاد ته مانده ی ذوقی برای عید برای مردم مانده است !
امدم بنویسم از وقتی وی-پی -ان ها خراب شده اند کم کم تمایلم برای فیس-بوک رفتن رو از دست دادم! و این برای من دستاورد بزرگی بود -منی که این اواخر دیوانه وار وقت صرفش میکردم!
امسال لحظات سخت زیادی داشت و بارها اشکم رو دراورد! ولی خیلی دستاوردهای درونی برای خود من داشت! حقیقتا سال بزرگ تر شدن بود و از این لحاظ خداروشکر!
امشب امدم همینها رو بنویسم که با آپ شدن یکی از وبلاگهای قدیمی سورپرایز شدم و دلم یکمی لرزید !همینطور هماهنگ شدن ناخوداگاه ان متن با اهنگ نمیدانم کدام وبلاگ که ابی داشت میخوند:گل من جوهر من کاش اینجا بودی!
و همینطور همین الان که باز نمیدونم کدوم وب داره اهنگ نازنین مریم بی کلام پخش میشه !
اگر باز فرصتی بود قبل از عید آپ میکنم ...
سلام عزیزم ...
من هم تقریبا این جوری شدم ... منی که هر روز می نوشتم الان تبدیل شده به هفته ای یک بار ... وبگذر را هم دیگر چک نمی کنم ... فکر کنم یکسالی هست ... حالا به همین حالت عادت کرده ایم
یک قبل از عید دیگر هم لطفا بنویس ... بگذار تمام این لحظات ثبت شود