سال۹۲

چندروز کوتاهی نبودم رفته بودیم سفر به شهری که ۱۷سال زندگیم توش گذشت! یک روزش رو تنهایی در خیابون ها و پاساژهاش گشتم و نوستالژی وار لذت بردم! 

ولی خب از انجایی که از اول روزهای اغازین سال مریض بودم و در طول سفر هم استراحت نکردم و تا همین الان مجددا آنتی بیوتیک رو شروع کردم! 

 

 

خوبی سال جدید این است که حتی اگر هیچ گونه تغییر و تحولی رو در پی نداشته باشه گویی زمان رو ریست میکنی و مجددا میتونی شروع کنی! 

 

 

وقتی ادم یجورایی میرسه به اخر خط  ؛ حالا فهمیدم سفر لازم است برای تغییر این حال و هوا! 

تغییری که حقیقتا درونی است و همراه با تغییر دید آدم در ساده گرفتن برخی مسائل ... 

 

 

 

جایی خونده بودم اگر ادم ها میدونستن دیگران و اطرافیان و افراد دیگر ؛ هرکس تا چه اندازه مشکل و مسئله دارد هرگز هوس به جای یکدیگر نشستن را نمیکردند ...