کودک درون!

ادم باید داشته باشد یک روزهایی را که خودش برای خودش برنامه بریزد برنامه های دلی! اصلا تو بگو هوسی! 

یکروزی که صبحش هوس ماساژ کنی و بروی ! حتی اگر اینقدر روزهای اخیرش از فشار سردرد مسکن خورده باشی که لمس باشی و هیچ نیازی به ماساژ نداشته باشی! ولی خب همین طی کردن وقت با خودت توی اتاقی تاریک با شمع و عود خوب است! خیلی هم خوب! 

 

حتی وقتی بهتر میشود که شب قبلترش رفته باشی کنسرت شهرام شکوهی! 

شهرام شکوهی از ان ادم هایی است که یک غم قشنگی دارند! 

من از همه ی ادمهایی که یک غم قشنگی دارند خوشم میاد! 

همه ی ادمهایی که زندگیشون رو میکنن ولی اون غم (که ناشی از فکری فراتر از روزمرگی هست) رو با خودشون دارن و پس زمینه ی زندگیشون هست رو خیلی دوست دارم ! 

 

بعد عصرروز بعد ماساژ٬ یک پنج شنبه عصری بشینی کف زمین و رنگ های ویترا رو بذاری کنارت با شیشه ای که الماست نتونست بشکنش یک عکس کارتونی بذاری زیر شیشه و نقاشیش کنی!  

این روزها رو باید زیاد کرد تو زندگی! 

این روزهایی که نفست هستن برای روزهای اینده! روزهایی که باید کارایی بکنی که دوستشون نداری! 

 

یکروزی توی یک کتابی گفته بود از کودک درونتون سوال کنید اسمش چیه ! با دست راست سوال کنید و با دست چپ جواب بگیرید! 

اولین اسمی که دخترک کوچولوی درون من جواب داد بهش گفت اسمش یلدا ست! 

حالا همه ی این کارها رو میکنم برای یلدای درونم!

نظرات 2 + ارسال نظر
اقاقیا جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:27 ب.ظ

حسودیم شد .. به تو !

چرا؟

اقاقیا جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:27 ب.ظ

کودک درونم ... باران ست !

اسم باران هم خیلی خوبه میخوااااام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد