سفر

 *راستش امروز بعد از چندروزی که نبودم نسخه ی جدید بلاگ اسکای رو دیدم٬نه تنها که چنگی به دل نمیزنه ! خیلی هم بد شده! یعنی من نمیدونم اینا ۴۸ساعت وقت گرفتن از وبلاگ نویسا که این نسخه رو تحویل بدن؟!؟! 

 

*از ۴شنبه صبح راهی شهمیرزاد شدیم جایی سرسبز در حدود ۲۵کیلومتری سمنان٬ سفرما پر بود از نواقص و کم و کاستیا! پر از تصورات غلط و انتظارات زیادی که داشتیم! 

ولی خب با تمام خستگی ها و نواقصش ٬همین ۲روز تاثیرش رو تا حدی روی من گذاشت! 

یکوقت هایی میگم سفر لازمم ! ولی خب خیلی ها جدیش نمیگیرن! 

هیچ گونه دسترسی ای این دوروز به نت نداشتم ! خب این برای من خیلیه! چون من هرروز چندبار پای این صفحه ی مجازی میشینم و عادت کردم! 

همیشه شنیدم که وقتی ادم میخواد درست قضاوت کنه باید به اندازه ی کافی از موضوع دور باشه و تعصبی روی موضوع نداشته باشه ! در واقع همین سفر دوروزه هم همین حکم رو برای من داشت انگار به اندازه ی کافی دور شده بودم از موضوع! از تهران! از روزمرگی هام توی تهران!از خودم! از کارهایی که هرروز میکنم و دچار سوال میشم توش! 

 

ادم گهگاهی باید بزنه روی ترمز و پیاده شه و راه بره و بره و بره تا به اندازه ی کافی فاصله بگیره! بعد ببینه ادم های دیگه هم هستن! ادمهای دیگه هم زندگی میکنن! ادم های دیگه ای که خیلی چیزهاشون با تو و خواسته های کوچیکت که به نظرت خیلی هم عالی و متعالی (!) میاید خیلی فاصله داره!  

شهری که یک میدون ظاهرا بیشتر نداره و عصرها همه جمع میشن توش ! انواع و اقسام مد ها و ماشین های بلندبالایی که مسافرا با خودشون دارن ٬ کلی نظم شهر رو بهم ریخته! 

ولی در عین حال کلی هم تنوع و تغییر و شاید درامد به شهر اضافه کرده!

ادمهایی که انگار فضای سبز و ارامش محیط روشون تاثیر  گذاشته و ارومند! دورتا دور شهر عکس کاندیداهای شورای شهرشون دیده میشه  

 و  ادم هایی که هیچ ربطی به تو ندارن! ولی زندگی میکنن! همیشه روز اول هرسفری که میرم زودتر دلم میخواد برگردم ولی ازروز دوم به بعد دلم میخواد اون سفر کش بیاد! حتی تا اونجایی که دلم میخواد فاصله از موضوع توی ذهنم برای همیشه باقی بمونه!   

 

*یک وقت هایی فکر میکنم ما ادم ها از دور از بالا خیلی کوچیکیم مثل شهر اسباب بازی ! بعد هرکدوم ما مثل مورچه ها دارن کار میکنن و خودشون رو سرگرم میکنن! این خونه و ماشین و لوازم خونگی و بقیه ی چیزها هم مثل وسایل بازیمون هستن! 

 

*بالاخره توی شهمیرزاد ٬گل محمدی دیدم و چندتایی کندم(ایکون شطرنجی) ولی خب بویش را خیلی خیلی دوست داشتم و دارم و... 

 

*امسال ظاهرا مناظرات خنده دار و گهگاهی دیدنی بوده! ولی امسال حتی پای یک مناظره هم ده دقیقه ننشستم! از این فضا دورم و دور میخوام بمونم و هنوز هیچ تصمیمی برای رای دادن یا ندادن ندارم! این ما مردم غیر قابل پیش بینیِ خسته! خسته ای که نیاز به دوری از فضا دارد! 

و من خداروشکر فعلا خستگی م را گذاشته ام و امدمممم سر زندگی ام!

نظرات 1 + ارسال نظر
اقاقیا شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:22 ب.ظ

با اینکه کلی اذیتُ شوخی کردم ... ولی خوشحالم که رفتی مسافرت ... حتی اگه بیشترش رو خوابیده باشیُ ننویسی که چقدر تنبلی!

:))) لعنت به این بلاگ اسکای که دیگه ایکون هم نداره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد