26تیر

تولدم هست ! خب تا اینجایش چیز عجیبی نیست ،هرکسی بالاخره یک روزی به دنیا میاید! 

دیشب ساعت 10و اینا اقاقیا به پیشواز تولدم رفت و بعد ساعت 12 هم دوباره یاداوری کرد! بعدش سهیلا و بعدترش نورا! 

صبح هم که بیدار شدم فرهنگسرای مجازی و سایت ایران کنسرت و بانک سامان و ... 

بعدهم فیس بوک و اینها و کمی هم تبریکات اقوام (البته از اینجا که من نوه ی داییم هم دقیقا همین روز به دنیا امده ،هرکس تولد او یادش باشد خب تولد من رو هم یادش میاد).... 

 

صبح که بیدار میشم گیجم ، کلاس صبح رو هم نمیتونم برم حسش نیست ،خوابم میاد، چون برق دیشب و صبح امروز چندبار قطع میشه و هی هربار از گرما نمیدونم چه کاری کنم بس که کلافه ام! بعد از شاید 10ساعت میفهمم که دیشب قرص ها رو نخوردم و همین هست که اینقدر گیجم!  

مامان هم اول صبح نوید میدهد که سوسک امده خونه !! من استثنائا نمیترسم ولی خب مامان خیلی کلافه ست! هرچی میگردیم کمتر میجوییم این جونور رو! هیچی دیگر ،هنوز که هنوز است این سوسک معلوم نیست کجاست! 

ساعت 12 هم جلسه ست برای کارم باید راهی شوم،قبلش یکی از بچه های کلاس زبان اس ام اس داده :امروز نمیای؟ واست گل خریدم چی کارش کنم؟ 

تشکر میکنم و بعد معذرت خواهی ! و بعد هوس میکنم قبل از جلسه برم دم کلاس وایستم و برم گلم رو بگیرم! سرخوشانه اس میدم که گلم رو به کسی نده الان میام میگیرمش! 

گل های صورتی و سفید که نمیدونم اسمش چی هست و درکنارش دوشاخه گل مریم!  

 

از دیشب که رفتیم با مامان دوتایی پارک لاله، یکجورهایی زندگی رخ واقعیش رو بهم نشون داد!! راستش من ادمی هستم که گهگاهی دچار رویا میشم و یک جورهایی انگار توی یک قفسه ی شیشه ای یا شاید دنیای مجازی زندگی میکنم در نتیجه به قول خودم فکر میکنم روی زمین زندگی نمیکنم ! هربار که پارک لاله میرم ادم ها رو میبینم ،بچه های فال فروش رو ! حتی غرفه های بازارچه ی خوداشتغالی،یا نمیدونم زن و شوهر ها یا عشاق یا خانواده ها و...همیشه دچار این حس و حال میشم که زندگی واقعی همینه !! دقیقا همین!! 

 

این پست کلا هیچ گونه ارزشی ندارد،صرفا برای ابراز وجود است، کمی هم البته تشکر از دوستان مجازی ای که حقیقی تر از هر ادمی  هستند .. 

 

کلا روزهای تولد ادم های عادی و حتی مرگ این ادم ها هیچ جای تقویم نوشته نمیشه ! هیچ روزی به مناسبت ما ادم های عادی تعطیل نمیشه ! 

کلا ما ادم هایی هستیم که باید بسازیم با این روزها با این روزگار!   

پریشانی ام را ببخشید و بگذارید به حساب ادم عادی بودنم!

 

 

 

بعدا نوشت:به طرز دیوانه واری فراری ام از کار ،از درس ،از ایمیل چک کردن حتی! ...یک جایی خودم را جا گذاشته ام! یکجایی گم شده م !

نظرات 2 + ارسال نظر
اقاقیا شنبه 29 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:35 ب.ظ

زیباترین روز برای خود خودت ...

تیراژه شنبه 29 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:12 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام
تولدت مبارک سارای عزیزم.
آرزو میکنم چه در یک کالبد شیشه ای و چه در یک جزیره ی اسرارامیز و چه در یک شهر شلوغ یا کلبه ی جنگلی،
کنار تک تک آدمهای زندگی ات چه یک نفر و چه هزار نفر،
خوشبخت باشی و راضی از لحظه لحظه ی زندگی ات.
که لایق بهترین هایی.

مرسی عزیزم:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد