صبح که بلند میشی نمیدونی تا اخر شبت چطوری میگذره!!
صبحی که امتحان زبان داری و میدی و برمیگردی! بعدش همسایه ی پایینی شب گذشته ش ساعت۱۱ونیم میاد و تق تق میزنه که کف دستشوییتون داره اب میده روی سر ما و بعدش میگوید فردا اقدام کنید! باز صبحش که کسی را اورده ای میاید و اولتیماتوم میدهد که کار اساسی کنید و فلان و بهمان!
دیگر دست خودت نیست ٬شبش هم کم خوابیده ای ٬ در میان بله و منطقی حرف زدن های مادر ٬خودت را میاندازی وسط که خانم محترم ما خودمون بیشتر از شما نگرانیم! بعد صدایت میرود بالاتر و در برابر زر زدن ها و حرفهای تکه پاره ی همسایه و منت گذاری هایش و اینها داد میزنی برای ما تایم تعیین نکن! بهش میگویی ماییم که داریم مدارا میکنیم با شما! یکجایی وسطش میگویی شما توهم دارید! باز میگویی شما بیجا میکنی ! میگویی به جای اینکه معذرت خواهی کنی و اینها! ...یکجورهایی عصبانیت گهگاهیت شعله کشیده و طرف را میشوری ومیذاری کنار تاگورش را گم کند!
در طرفه العینی مجبوری به خاطر ۲۰دقیقه کار یک کارشناس لوله و اینا۲۳۰هزار تومن بدهی ! تازه با تخفیف! باز زبان همسایه ت هم درازززز باشد ...
امروز معلوم میشود روشش درست بوده یا اینکه باید اقدام کنیم به کندن ...
دعا کنید لازم به کندن و اینها نباشد...
صبح که میشود ادم نمیداند کجای کار است! صدایش هی میپیچد توی سرت ! عصری که عادت به خواب داری نمیخوابی به جایش بلند میشوی میروی ارایشگاه موهایت را کمی کوتاه میکنی موهایت را رنگ میکنی ..
صبح که میشود ادم نمیداند تا شبش چطور طی میشود...
بعد هی فکر میکنی این وسط شاید باید مردی میبود که کمی خودش جو را سامان دهد! نمیدانم شاید هم به غلط جاافتاده که باید مردی باشد که این کارهای مردانه را بکند ...
سلام وبلاگ جالبی دارین..
ممنون میشم به انجمنم سری بزنید و توش عضو شین http://www.forum.no1-phone.ir
:)
سلام عزیزم وب قشنگی داری به وبلاگ منم سر بزن
نظر یادت نره منتظر حضورت هستم
khoda pedaret ro biyamorze
ishala ye dumade agha gire mamanet biyad o msrde zendegit bashe
مرسی:*