پست هنری!

  

 

این  نمونه کار ویتراست که خودم انجامش دادم! (فکر کنید من بگم سفارش پذیرفته میشود:)))

 

 

 این کیک وانیل و کاکائو ست که مثلا تزیین شده:))

 

 

دخترک یک اهنگ خوشگل برای دانلود گذاشته :))

میکس!

*خرس های روی دستکتاپ دراز کشیده ند ،یکی نوشته بود مثل این است که بعد از دفاع باشد ... 

 

 

 

 

 

*اینهمه ذوق این دولت را کردیم ،حداقلش این است که این گشت ارشاد مزخرف را جمع کند... 

 

اعضای این دولت جدید خیلی در فیس بوک فعالند،امروز رفتم برای یک وزیری مسیج گذاشتم و چندتا نکته ی عمومی رو یاداوری کردم ...  

 

*تازگی فهمیدم ،در حین اینکه مثلا دارم روی مقاله کار میکنم ،همزمان اگر آهنگ حتی باکلام گوش بدم  ،تمرکزم بیشتر میشود،یا عجیبا... 

 

*این لینک پیشنهاد میشود !

وبلاگ ها...

دست خودم نیست ،گاهی بعضی وب ها رو میخونم و میخونم و میخونم ولی ساکتم،یک مخاطب خاموش تمام عیار که گهگاهی که خیلی کیف میکند از یک نوشته ای ،میاید در کمتر از یک خط پیام میدهد برای نویسنده ش،بعد اینقدرها که احساس صمیمیت میکنم با یعضی نویسنده ها...که نگو ،بنده خدا اون نویسنده  فکر میکنه  این طرف که من باشم چرا اینقدر زود صمیمی شدم؟  

 

چندتا از وبلاگهایی که میخونم و دوستشون دارم و احساس صمیمیت هم میکنم م م بی آنکه لابد خود نویسنده ها بدانند:  

البته این مطمئنا یک دهم اون وبلاگهایی که دوست دارم نیست ولی صرفا به علت نزدیکی افکارم و علایقم و یا لذتی که در نوشته ها هست لینکشان را میدهم ... 

 

1) مرجان -اینروزها کم مینویسد ... 

 

2)نیکولا- کاش قسمت نظراتش را گاهی باز بگذارد...

 

3)پرستو -اینروزها عاشقی میکند... 

 

4)شبنم ، روزهایش با دخترک ... 

 

۵)دو من ، ارام ارام مینویسد از  زیر پوست شهر ... 

 

۶)ویولا، میشود موهایم ... 

 

 

هزار هزار وبلاگ خوب هست نوشته های خوب هست آدم های زیبای لای این نوشته ها این وبلاگستان که ادم فکر میکند کاش عمر کند برای دیدنشان ،برای خواندنشان ... 

کسانی که دنیا را بهتر میکنند با بودنشان ... 

یکی از بزرگترین لذتهای زندگی من وب خونی و وب نویسی است کاش توی ایران شغل محسوب میشد:))  

 

 

اینم متنی هست از امیر اقایی  

 

همین حالا که ما درگیر روزمره گیها و چه کنم چه کنم های مرسومیم؛ همین حالا که خیلی ها چشم دوخته اند به صفحه ی تلفن همراه لاکردار که مخاطب خاصشان کی قرار است اس ام اس بدهد؛همین حالا که در ترافیک و گرمای اتوبان به این اندیشه میکنی که امشب را چگونه میشود خوش گذراند؛ یک جای دنیا جی دی سلینجر دارد شاهکار جدیدش را خلق میکند؛ ولفگانگ لایب روی اثر حجمی اش کار میکند؛ایناریتو گونزالس فیلمنامه ی فیلم تازه اش ر...ا بازنویسی میکند؛یکسری آدم نشسته اند و راه کرد تازه ای برای رفتن به دورترین کهکشانها طراحی میکنند؛ دی کاپریو سر صحنه ی فیلم جدیدش تمرین میکند که دیالوگش را چگونه بهتر بگوید .....
زمان مفید کار در کشور ما روزی چند دقیقه است!!!! بطالت در رگ و پی مان مزمن شده است؛ با خودمان که تعارف نداریم؛ عادت کرده ایم مصرف کننده باشیم و یادمان رفته است که زمان به شکل حیرت آوری سریع میگذرد .....

 

 

وقتی که بارون میزنه ...

-آهنگ پیشنهادی (+) 

 

 

-این شبها که تکرار داستان یک شهر رو نشون میده که مال 12سال پیش هست و هنوز موضوعاش تازه تازه ست ،یکدفعه به خودت میایی میبینی چقدر اصغر فرهادی به این کشور به این جامعه به این فرهنگ خدمت کرده ، چقد مدیونشیم!... 

 

 

-گاهی به گمنامی فکر میکنم گاهی به شهرت ، 

به محبوبیت و ثروت و شهرتی که بازیگرا دارن به بهای اینها اذیت میشن وقتی همه بهشون زل میزنن نگاهشون میکنن ازادی عمل رو ازشون میگیرن نمیتونن حتی یه حراجی ساده برن یا تو کوچه پس کوچه ها بچرخن ...وقتی همه میخوان باهاشون عکس بندازن یا حتی به اون نظرسنجی ای که توی انگلیس شده بود که از هر10نفر دختر انگلیسی فقط 1نفرشون دلشون میخواست جای کیت باشن ... 

ولی خب اینروزها که مریم شفیع-ی توی زندانه به علت صفحه ی سیاســـــ ی توی فیس بوک میفهمم شاید اگر معروف تر بود یک ادم سیاسـ ی معروف بود شاید حقوق بشر  ,دکوری هم کمی پیگیر حال او و تمام زندانیای سیاسی گمنام بود:(  

 

 

-دیروز کسی در تفسیری نوشته بود مولوی میگوید وقتی قیامت است که پنهانی ها همه اشکار شوند،بر فرض مثال فکر کنید همه ی پنهانی های ادم ها رو شود ان وقت هیچ کس توان زیستن ندارد و این خود به معنای قیامت است...یاد ستار العیوب میافتم ...جز بزرگترین صفت ها...

  

-ادم ها از سن 30و خرده ای به بعد یاد زندگی های نزیسته شان میافتند همین میشود که خیلی ها استعفا میدهند،طلاق میگیرند ...مهاجرت میکنند...کاش زندگی نزیسته مان را به موقع به دادش برسیم...

 

معرفی پست مورد پسند(+)

رد شدم ،تمام شدی،خیالت راحت!

-یکروزهایی حرفی برای گفتن نداری ،یک وبی میخوانی یا اهنگی میشنوی ،میشود زمینه ای برای نوشتنت ،شاید ارام شدنت ... 

این اهنگو دوست دارم ،همین الانم دارم گوشش میدم (+)  

این اهنگم در حین گشت و گذارهای دیروز پیدا کردمش (هرکاری کردم این اهنگ اپلود نشد)که دیروز خدا داند خسرو شکیبایی عزیز چند ده بار زیر گوشم خوند! اگر خواستید دنبال دانلودش باشید توی گوگل تحت عنوان :علی کوچولو با صدای خسرو شکیبایی...

  

-یکجایی نوشته بود هیچچیز به جز یک دیدار مجدد،نمیتواند فراموشی بیاورد،یکجورهایی مفهوم خراب شدن تمام رویاهاست انگار ...قبولش دارم بی تجربه حتی ... 

 

 

-دوروز قبل تنها بودم ،تنهایی برام  

=ست با هرآهنگی رو بلند گوش دادن ،  

=بوی لاک و عود راه اندختن بی مراعات کردن حال کسی 

=شام نخوردن 

=صبحانه الکی یه چیزی خوردن 

=نهار هرساعتی خوردن  

=گریه کردن های اشکار  

=تا دیر وقت بیدار موندن و توی نت چرخیدن  

=صبح هرساعتی بیدار شدن و کلاس نرفتن و پنهان نکردن سردردها و مسکن خوردن ... 

خلاصه هیچچیز مثل تنهایی به من آزادی عمل نمیده ،ولی امروز تا امدم بهش عادت کنم سروقت ساکنین اصلی پیدا شد ...که کمی هم جای شکر داره ،چون فکر میکنم تنهایی ارتباطی با اهنگای غمگین و افسردگی داره !خیلی بیشتر از یک ارتباط... 

 

 

-قبلا معرفی لینک های روزانه داشتم و همین کلی عکس و اهنگ میذاشتم ،بگذریم که بهانه ی نوشتنش چه کس یا ناکسی بود ،صرفا میخواستم بگم که این بخش ها را از این به بعد خواهم داشت توی همین وبلاگ! 

 

* قهوه مبادا ...یادبگیریم ... 

 

*آهنگ وبلاگ این بانو هم شنیدنی ست !