-
11تکه ی وجود!
شنبه 15 تیرماه سال 1392 18:41
1)بعضی روزها توی فاز کامنت گذاشتنم، مثل امروز،انگار همه چیز دست به دست هم میده که من حرف بزنم ... 2)بعضی روزها ، اصل معنای به گل نشستن،زمین گیر شدن است ! و امروز, من ... زخم های روحـــــــــــــــــ!! 3)کف دستشویی همسایه مان نم داده به سقف ما ،مامان بدجوری شاکی است! مخصوصا وقتی فهمید باید از خانه ی ما سقف را تعمیر...
-
تو که دستت میرسد ،کاری بکن...
پنجشنبه 13 تیرماه سال 1392 21:08
این داستان نیست/ پنجشنبه آینده طناب دار بر گردن نوجوانی سفت میشود پنجشنبه آینده حکم اعدام یک نوجوان که سالها در کانون اصلاح و تربیت انتظار اعدام دارد اجرا میشود. نوجوانی که امروز و در 18سالگی میگوید اعدامم کنید خسته شدم از بس صبر کردم تا زمان اجرای حکم برسد. خانواده مقتول برای گذشتن از خون فرزند خود مبلغ پانصد...
-
احساس آبی مرگ
چهارشنبه 12 تیرماه سال 1392 21:54
خواندن این متن به تموم آدم ها پیشنهاد میشه: دوستایِ خوب ام سلام نمایش احساسِ آبی مرگ هر شب ساعت 21 توی سالن اصلی فرهنگسرای ارسباران اجرا می شه... این نمایش در مورد بچه هایی ِ که هیچ فرقی با ما ندارن و بر حسبِ اتفاق اونا تویِ کانون زندگی می کنن و ما بیرون... حکم یکی از بچه ها به اسم ... صابر اومده... هفته یِ دیگه میره...
-
هرآنچه از نظر افتد...
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 17:22
یک چیزهایی بازگشت ناپذیرند اگر نگوییم همه چیز! ظرفی که میشکند با هیچ چسبی نمیشود روز اولش! کاغذی که مچاله شود با هیچ اتویی برنمیگردد سرجایش! ادمی که در نظر ادم سقوط کند هرگـــــــــــز برنمیگردد به عرش! هرآن ادمی است دیگر میشود مثل یک تیکه اینه ی هزار تکه! بعد حالا هی باید از بین حوادث خودش را وجودش را جمع کند بچسباند...
-
بغلم میای؟
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 22:00
دلم بغل کردن میخواد! دلم میخواد اینو بغل کنم ....
-
قد بلندترین آدمیزاد یک قرن گذشته روی زمین.
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 10:55
برایش آرزوی مرگ کردم، وقتی نوهاش در تلویزیون میگفت دعایش کنیم که درد نکشد. ماندلا را میگویم. قد بلندترین آدمیزاد یک قرن گذشته روی زمین. قرنی که آتاتورک، چر ... چیل، دوگل، استالین، هیتلر، موسولینی، ادنائر، هوشی مین، چوئن لای، مصدق، نهرو، تیتو، لومومیا، سوکارنو، سیهانوک، کاسترو، عبدالناصر، جان کندی، برانت، آلنده،...
-
دیوانگی ام را بفهم!
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 00:46
حواسم نیست ،هست!.. عصری توی نت بودم یادم نیست توی کدام قسمت! کجا! یک حسی ارام ارام امد نشست زیر پوستم و بعد یک آن به خودم امدم و فکر کردم اگر اخرین روزهای زندگی م باشد چه؟ بعد فکر کردم بر خلاف گذشته ی کمی دورتر خیلی هم از زنده ماندن و زنده بودن بدم نمیاد! دلم میخواست دنیا باشد اصلا کٍش بیاید ،بشود کلی زندگی کرد!...
-
اهنگ و ای کاش های من!
شنبه 8 تیرماه سال 1392 19:37
من این اهنگ رو میفهمم! ولی تا به حال اینطوری ندیده بودم جایی این احساسات رو جار بزنند! ندیده بودم این طور ساختار شکنی را! اصلا بدتر از همه ی ان فکر میکنم چند نفر ممکن است زیر لب این شعر را زمزمه کنند؟ چندنفردر خلوتشان مرور میکنند ؟چندنفر یواشکی توی ماشین گوشش میدهند؟ چند نفر فقط میشوند و چندنفر با ان همذات پنداری...
-
من ...
جمعه 7 تیرماه سال 1392 21:05
من واقعا اعتقاد دارم به این جمله که میگه خدا خر رو میشناخت که بهش شاخ نداد! واقعا بعضی وقت ها ادم بعد از مدتها متوجه میشه کاری که دلش میخواسته ولی انجام نشده به نفعش بوده! و واقعا ادم بعد از مدتها متوجه ی حکمت یا قسمت شاید بشه! شاید باور نکنید ولی من دوست دارم قاطی شدن این سنت و مدرنیته رو! این که سعی میکنیم در زمان...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 تیرماه سال 1392 13:33
این قالب وبلاگ رو سالهای قبل استفاده کردم ! دوستداشتنی هست و خاطره انگیز و ارامش بخش...
-
خانه ی جدید
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1392 20:28
چندروز اخیر حدود 5تاژلوفن خورده ام و امپول و مسکن های دیگه ! ولی حداقل قریب 80ساعت از 96 ساعت شبانه روز رو درد کشیدم حالا با وقفه و یا بی وقفه و حداقل میتونم بگم واقعا زندگی بدون سردرد از یادم رفته بود و کاراییم منفی شده بود! همزمان با این تاخیر و همینطور سردرد ، وبلاگم مثل وبلاگ خیلی های دیگه فیلتر شد و من فقط مثل یه...
-
فیلتر
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1392 13:09
دیشب نورا فیلتر شد و من براش نوشتم :تبریک! خب نورا خیلی سیاسی تر از من مینوشت! ولی الان دیدم خودم هم فیلتر شدم!! فکرکنننن ۴مین وبم هم الان دیدم فیلترررر شده! الان برق از سرم کامل پرید حس بدیه در حالی که شاید جز افتخارات یک وبلاگ باشه ولی درکل مثل این میماند که در خانه ی خودت میروی و کلید بهش نمیچرخد ...و انگار یک خدا...
-
لنگیدن کار
سهشنبه 4 تیرماه سال 1392 22:13
حواسم هی میرود پی یک چیزهایی ... این چندروز اخیر رو که بهش فکر میکنم میبینم خیلی کم فکر کرده ام به زندگی و درست بودنش و اینها! و اینکه چرا اینطوری فکر نکرده ام برمیگردد به مهمانی که شنبه شب امده بود و من از صبح تا ساعت۴ش به جای کلاس زبان و نمیدانم کارم رفته بودم با دوستی توی پارک ملت و بعدش برج سایه! و بعد مانتوفروشیا...
-
زمان میبرد...
سهشنبه 4 تیرماه سال 1392 00:36
میدانید زمان میبرد! زمان میبرد که ادم یکروزی که تمام قد ایستاده ست در مقابل وظایف این زندگی ِ عرفی٬ آن هم هرروز٬کوتاه بیاید و بعد دست دوستش را بگیرد باهم به جای کلاس زبان٬بروند پارک ملت! زمان میبرد ادم هی فکر نکند توی این دنیا وظیفه ای دارد ! رسالتی ؟! هدفی!؟ و...زمان میبرد ادم فکر کند هرکاری که اگر خودش انجام ندهد و...
-
شاید ...
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 12:55
دوروزه نه ایمیلم باز میشه نه فیس بوک! یا اینکه هم نت رو دیروز تمدید کردم و هم فیلشکن رو! دوروزه انگار از کل دنیا عقبم و دورم! بده این بی خبری های ناخواسته! شاید نورا درست میگه که باید تیپمو عوض کنم و باید از این سبک ساده پوشی و اداره پوشی بیرون بیام! شاید باید دیروز به جای کفش بی پاشنه ی طرح لی میبایست اون کفش یکم...
-
دعا
جمعه 31 خردادماه سال 1392 21:09
امروز 12صفحه وورد نوشتم و بعد سیو کردم تو چندجا و بعد الان نگاه میکنم نصفش فقط سیو شده! از 4هزار و خرده ای کلمه حدود 700کلمه ش سیو شده و این وحشتناکه !! هیچ کس نمیتونه حالمو بفهمه چون یک متن معمولی قابل دسترس نبود! یک نوشته ای که تمام خاطرات و تجربه های 4سال گذشته ی ادم رو نشون میده! الان گوگل کار نمیکنه! الان حالم...
-
میشود مثل مستی و راستی
پنجشنبه 30 خردادماه سال 1392 10:37
اهنگ بی وقفه میخواند امروز بی دلیل زود از خواب پاشدم و خوابم میاید!لاک های سرخابی کمی غریبی میکنند با دست هایم! حالم مثل وقت هایی است که ادم ها کارهایشان خیلی دست خودشان نیست انگار یک مستی ای چیزی باشد دلم میخواهد فکر کنم اخر دنیاست و من ان وقت دوست دارم چه طوری زندگی کنم! ... بهتر است بروم کمی بخوابم تا کارهایی نکنم...
-
مبادله پایاپای
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1392 21:50
یک وقت هایی ادم باید فاصله بگیرد از ادم ها از خودش از نوشته ها از دنیای مجازی از کتابها... حالا این را داشته باشید ! امروز و همین الان یک لیست بلند بالایی نوشتم از چیزهایی که اخیرا خریدم و اصلا اصلا هم لازم نبوده اند! نمونه ی واقعی هوس! نمونه ی واقعی خریدی بی فکر فقط از روی رنگ و عکس خوشگل و نمیدانم این مسائل ظاهری!...
-
سال92
سهشنبه 28 خردادماه سال 1392 21:49
ایشاا..همه ی سال 92 پر از خوشحالی و شاد و بزن و برقص باشه!! خدالعنت کنه کسایی که اینهمه شادی کوچیک رو هم از مردم دریغ میکردند! کاش ما هم فردا امتحانمون کنسل میشد ولی خب متاسفانه مثل مدرسه نیست بگیم یک روز دیگه امتحان بگیر!!
-
انتخابا ت92
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 09:45
یکی از بهترین کلیپ هایی که دیدم (+) یکی از بهترین سایت ها که عکس های دیشبو نشون میده (+) و یکی از بهترین شعارهای دیشب در میدان ولیعصر: به یاد 88 ،هرکی از اینجا گذشت ... رای مار و دزدیدن ،قسطی دارن پس میدن
-
امید
شنبه 25 خردادماه سال 1392 21:26
از دیروز صبح تا همین الان سردرد دارم یک سردرد مداوم! و عصری به این دلیل خوابیدم ،اونموقع رای روحا-نی 14میلیون بود الان نیم ساعته بلندشدم و 8تا اس ام اس تبریک دریافت کردم و خوشحالم که حالا شده 18میلیون و .. و الان کلی صدای بوق بوق ماشین ها میاد و میدان ولیعص-ر... روند شمارش آرای امسال اگر هیچ نتیجه ای به همراه نداشته...
-
همین امروز
جمعه 24 خردادماه سال 1392 12:26
همین امروز سوسن شریعتی هر حرفی داری زودتر بزن . وقتش همین امروز است . مطالبه باشد یا درد و دل، نقد باشد یا تردید، امید باشد یا حسرت . امروز همه چیز مجاز است و ممک ... ن . هم راحت می توانی دیروز را نقد کنی و هم راحت می توانی گریبان بعدی را بگیری و برایش شرط و شروط بگذاری . فردا ممکن است دیر باشد . فردا دیر است ....
-
24خرداد
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 21:47
فردا، مثلا میبینیم حدودهای ساعت 7و8 شب اعلام میشود بسه دیگه برید خونتون و نمیخواید رای بدید همین کافیه! و بعد ادم های توی صف یادشان باشد تعجب نکنند! اصلا یادتان باشد فردا صبح قبل از ظهر برید و اون رای های کذایی رو بریزید توی صندوق!یادتون باشه ممکنه از سرشب بریزن توی ستادها و دوباره کلی ادم رو بگیرن ! یادتون باشه فردا...
-
هنوز با همه دردم٬ امیددرمان هست!
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 10:59
تصمیمو گرفتم حالا که ائتلاف انجام شد و رای ما هم شد روحا-نی ! هرچند حقیقتا فکر میکنم هرکسی بشه خوبه به جز جلیل-ی که یعنی ۸سال دیگه رو هم از دست دادیم!! ما رای نمیدیم که شمرده شود ٬رای میدیم که دیده شود! و هنوز باور دارم رای دادن به معنای رای به نظا-م و...نیست! و هنوز باور دارم اینها رای شمرده بلد نیستن ولی رای دادن رو...
-
روی زمین!
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 23:51
میدانید اینجا هرکاری اش کنیم فضای مجازی است مگر اینکه با برخی نزدیک تر شده باشم و حضوری هم را دیده باشیم انها بشوند واقعی! الباقی یک عده هستند که یک روز توی فیس -بوک ادت میکنند و یک روز ریمووت! الباقی یکروزی وبلاگت را لینک میکنند و یکروزی از لیست درت میاورند! دلبستگی ندارد ! اینجا هرچقدر خودت باشی و هی کامنت بگذاری و...
-
ابعاد وجودی
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 15:44
از اول صبح یک یک ادم های مدرسه های قدیمی که میرفتم یادم میاید و مینویسم که بروم سرچ کنم توی فیس بوک ! اصلا توی خواب و بیداری دیشب چندنفر یادم امد که بنویسمشان ٬بعد امدم سرچ کنم٬(مرده شور ببرد این سرعت نت را و هم چنین فیل شکن) را٬هیچچی دیگر یکی دوتارا پیدا کردم ولی همین طوری مسلسل وار اسم ها میاید توی ذهنم! لعنت به...
-
میدان اسب دوانی
شنبه 18 خردادماه سال 1392 14:11
گاهی که دور و برت رو نگاه میکنی میبینی زندگی اطرافیانت کم شباهت نداره به میدان اسب دوانی و حتی زندگی خودت! ادم هایی که تقریبا یک دهه از ما بزرگترن مثلا دهه پنجاهی ها یکجورهایی میتونن الگوی ما توی زندگی باشن شروع میکنن به درس خوندن بعد ازدواج بعد دوباره ادامه ی تحصیل و بعد بچه دارشدن بعد یا قبلش خارج رفتن و مهاجرت و .....
-
حال من!
شنبه 18 خردادماه سال 1392 12:27
صفحه ی جدید بلاگ اسکای زیادی روی اعصاب است دیگر خبری از ان رنگهای ابی و سبز و صورتی دلخواه نیست! یک صفحه ی سفید زیادی بزرگ میخورد توی چشم ادم! و از انجا که من وبلاگ زیاد دارم و این یکیش هست که در خدمت شماست !اینطوری همه ی وبلاگ ها جلوی چشمم هست و ازاردهنده ست! از صبح شروع کردم به مرتب کردن ٬یک جای وجود من همیشه نظم رو...
-
هکر
شنبه 18 خردادماه سال 1392 09:56
مملکته داریم؟ (+)
-
سفر
جمعه 17 خردادماه سال 1392 20:11
*راستش امروز بعد از چندروزی که نبودم نسخه ی جدید بلاگ اسکای رو دیدم٬نه تنها که چنگی به دل نمیزنه ! خیلی هم بد شده! یعنی من نمیدونم اینا ۴۸ساعت وقت گرفتن از وبلاگ نویسا که این نسخه رو تحویل بدن؟!؟! *از ۴شنبه صبح راهی شهمیرزاد شدیم جایی سرسبز در حدود ۲۵کیلومتری سمنان٬ سفرما پر بود از نواقص و کم و کاستیا! پر از تصورات...