-
یادمان ...
دوشنبه 28 مردادماه سال 1392 00:00
بچه برای 5میلیون تومان به سرقت رفته! پسرک پیدا شد ... ولی یادمان باشد چه کسانی این روزگار را رقم زدند برای کشور!! یادمان باشد ...
-
رد شدم ،تمام شدی،خیالت راحت!
شنبه 26 مردادماه سال 1392 20:44
-یکروزهایی حرفی برای گفتن نداری ،یک وبی میخوانی یا اهنگی میشنوی ،میشود زمینه ای برای نوشتنت ،شاید ارام شدنت ... این اهنگو دوست دارم ،همین الانم دارم گوشش میدم (+) این اهنگم در حین گشت و گذارهای دیروز پیدا کردمش (هرکاری کردم این اهنگ اپلود نشد)که دیروز خدا داند خسرو شکیبایی عزیز چند ده بار زیر گوشم خوند! اگر خواستید...
-
تنهایی
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 21:38
من همیشه تنهایی رو دوست داشتم ،نه به عنوان یک اجبار ،بلکه از روی یک انتخاب، هروقت دوروبرم شلوغ میشه یا خلاصه یک جورهایی انتخاب هام محدود میشه تنهایی رو ترجیح میدم خیلی ومعتقدم نه تنها تنهایی از با هرناکسی بودن بهتره گاهی و خیلی بیشتر از گاهی از بودن با خیلی از کس ها هم بهتره! من قبلنا خیلی خارج رفتن رو دوست داشتم...
-
هزارتوی فکر!
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1392 22:10
- کاموای ساده ی صورتی ملایم و یواشی(!) خریدم گهگاهی به یک هدف نامشخص میبافتم ،وقتی عصبی ام ،اضطراب دارم و...حالم را بهتر میکند هرچند اگر زیر و رو بافتنش را کمی قاطی میکنم،مهم نیست ... -امروز از وضعیت بد جامعه یکی از بچه های کلاس یه اتفاقی رو شرح داد که اول شوکه شدم و تمام مدت یادش که میافتم حالت تهوع میگیرم، از...
-
رسالت زیبایی...
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 21:17
تمام مدت کلاس دیروز حواسم پی لاک خوشرنگ و سرخابی دخترک رفته بود،همینطور نگاهم مانده بود در میان بالا و پایین کردنهای دست ان یکی دختر با لاک صورتی اش ٬انگشت ها وناخن های بینهایت زیبایی داشت ، همینطور پی کفش های فانتزی معلم و بلوز بنفش با ایکون خنده و نگین های دور لباسش ،دلم میخواست میتونستم همون موقع از همشون عکس...
-
وقتی که دلتنگی!
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 22:07
ظهری وقتی رسیدم خونه و بعد از خواب عصرگاهی یک سره خواجه امیری میخواند با یک لحن با یک آهنگ ، "کسی نمانده پابه پای من " اول روی اسپیکر و الان توی هدفون ... شاید اگر قرار باشد روی زندگیم اهنگ بذارم همین رو میذارم ... (+) دیشب بارونش عالی بود ...
-
راه شناخت سکته ...
شنبه 19 مردادماه سال 1392 21:30
یک متخصص اعصاب اعلام کرده است که اگر شخصی را که دچار حمله شده در 3 ساعت به بیمارستان منتقل کنند می توان عوارض ناشی از حمله را به طور کامل از بین برد. بله به طور کامل!! وی می گوید روش شناسایی حمله و رساندن بیمار به درمان های پزشکی در کمتر از 3 ساعت به شناسایی علایم آن بستگی دارد: شناسایی علایم سکته: در برخی موارد...
-
تاس ...
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1392 23:05
۱-خب ماه رمضون هم تموم شد و نصیب من تقریبا هیچ چــــی بود چون نه روزه ای گرفتم به خاطر میگرنم نه وقت قرآن خوندن داشتم،البته وقتش رو که حتما میشد داشته باشم ولی خب ...حتی امروزم که یک جز رو خوندم اونم نصفش فارسی نصفش عربی ،اولین بار بود که فکر کردم باید یکی باشه که کلاس تفسیر قرآن برگزار کنه،یک ادم خوب و روشن و صریح !...
-
اول بشیم؟
سهشنبه 15 مردادماه سال 1392 12:38
۱-امروز قرار بود برم برای کارم بیرون ٬ خب از اونجایی که حسش نبود ٬نرفتم ! ۲-خیلی دوست دارم این ترم زبان رو کنسل کنم ولی از اونجایی که ۲جلسه ش گذشته و حس اینکه برم یک دروغی سرهم کنم که بتونم پول این ترم رو به ترم دیگه واگذار کنم ٬مجبورم برم دیگه ! و برای اینکه بتونم خودمو تا اون موقع راضی نگه دارم به خودم وعده میدم که...
-
چند میگیره؟
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 20:33
احمدی -نژاد از این بعد میره مجمع تشخیص مصلحت نظام!؟!؟!؟ چند میگیره گورشو گم کنه؟؟ معلومه اصلا اهل معامله نیست!!
-
رهایی
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 19:29
بعضی ادم ها میگردند و میگردند و از دل خاطراتشان بولدت میکنند و بیرونت میاورند،که چی؟ معلوم نیست برای چی؟ دلشون تنگ شده؟ پس چرا گمت کردن؟ من فکر میکنم اگر یه رابطه ای یا ارتباطی جلو نمیره ،کات میشه و تموم و اینا؟ تنها به خاطر درک این موضوع ساده ست که عمر و تاریخ انقضای اون ارتباط تو بگو 2ساله یا 20 تموم شده! یکی دیگر...
-
اول...
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 00:18
*س حالش خوب نیست،پول خانه شان جور نشده و زمینشان فروش نرفته، حال باباش هم خوب نیست ... *من؟ من ادم قورباغه ت را اول قورت بدهی نیستم، من ادم اینکه کارهای سخت را بکنم و شرش کنده شود و در پی اش یک نفس راحت بکشم نیستم ،وقتی سرم شلوغ تر باشد و هی دغدغه هایم روی هم سوار شوند،فقط طولش میدهم ،اینقدر کشش میدهم م م م فرسوده که...
-
خداکند...
جمعه 11 مردادماه سال 1392 22:02
خدا کنه به جایی نرسیم که وقتی مردیم یا وقتی از کاری کناره گیری کردیم یا دوره مون خلاصه یکجورهایی تموم شد،مردم ذوق بکنن از نبودن ما... حکایت رفتن احمدی- نژاد است ...
-
ما کجاییم؟
جمعه 11 مردادماه سال 1392 11:26
با این آهنگ میرم هوا ،آسمان ،آن دنیا ... هنوز درگیرم ... پشت پرده کوهنوردی ایران چه می گذرد؟!؟ بخشی از فیلمی که به زودی خواهم ساخت . فیلمی که می خواهد روایتگر قصه ی تلخی باشد که چطور منافع حقیر یک عده ی معدود در سیستم دولتی ورزش کوهنوردی ایران ، جوانان ما را اینچنین به مسلخ می فرستد . جوانانی که پر از توانایی و شور و...
-
فکریات من...
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 18:28
دارم کتاب "زندگی نزیسته ات رو زندگی کن" که کمی هم توی پست قبل در موردش توضیح دادم رو میخونم، کتاب خوبیه مخصوصا برای من که حدود دو ماه پیش در دیدار با دوستی به شدت فکرم رفت سمت و سوی کلیشه های ذهنی خیلی جالبه! *یکروزی دوست دارم بشینم روی کلیشه های ذهنی کار کنم... *یکروزی دوست دارم کتابی پیدا کنم دررابطه با...
-
...
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 12:26
*دارم به ادم ها فکر میکنم ،به ادم هایی که یکروزی هم که شده باید یک کاغذ و قلم دستم بگیرم و راه بیفتم کوچه به کوچه ،ازشون بپرسم شما الان همونی هستید که آرزوشو داشتید؟ شاید بعضیا لبخند بزنن،بعضیا گریه کنن ، بعضیا مسخره م کنن و بگن آرزو کیلو چند؟ ... شایدم مثل فیروز توی دودکش بگن :آرزو؟!؟؟ مگه ما هم میتونیم از آرزو حرف...
-
برای ...
چهارشنبه 9 مردادماه سال 1392 18:41
دوتا پست منتشر نشده بعد از اخرین پست روی این میز کار بلاگ اسکایی باقی مانده! از شنبه که امتحان زبان دادم و شبش از زور سردرد و مسکن و دل درد ،کارم به سرم زدن رسید! از یکشنبه ای تا همین امروزی که هی کٍش امدم لابه لای کارهایم! کارهای شغلی منظورم هست! از همین چندروز پیش که احساس کرده ام هرلحظه ادم گریزتر شده ام ...از...
-
این روزهای سگی!
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1392 22:49
یکجایی خونده بودم که اگر ادم ها از ریز زندگی هم خبر داشتن ٬ هیچ وقت دلشون نمیخواست جای همدیگه باشن! امروز وقتی فهمیدم گم شدن و بعد مردن این ۳تا کوهنورد قطعی شده و از روز شنبه هیچ تماسی ازشون دریافت نشده شدیدا حالم بد شد ! خیلی سخت بود وقتی همینطوری اسمشون رو سرچ کردم توی فیس بوک و دیدمشون! خیلی سخت بود وقتی توی لیست...
-
تمام.
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1392 12:22
و در آخر باز به درد دل نامهی آیدین بزرگی میرسیم: " اینجاییم برای پایان، پایان یک آغاز... میخواهیم مال خودمان باشد، راه خودمان باشد، مسیر خودمان باشد، طناب خودمان باشد، از نفس و عرق خودمان باشد. می خواهیم توانستن را معنی کنیم، می خواهیم تغییر را زندگی کنیم" مجتبی، پویا و آیدین برنگشته اند. چشمها به انتظار...
-
بگو که پیداشن ...
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1392 00:50
*زن , روی بک گراند هنوز پشتش به من است و روبه دریا ایستاده ،یک نگاهم برنمیگردد مرا نگاه کند،توی فکرهای خودش هست ! هنوز هم خودش را بغل کرده و موهای بلندش هم آشفته ... *نمیدانم چه حکمتی است که هرچه خاکبرداری و خالی کردن بار و اینهاست عدل میگذارند نصفه شب ! آسوده خوابیدن هم دعا میخواهد ... * یکی از دخترعمه هام 4سالی از...
-
مرا و حالم را ...
سهشنبه 1 مردادماه سال 1392 11:30
*فیس بوک توی قسمت عکس پروفایل میبینی طرف قهقهه زده بعد میاید برای پستی غمناک مثلا تسلیت میگوید !یکجوری میشود ادم ، انگار شوخی میکند، مسخره میکند ...نمیدانم این ... *در پی خبر گم شدن 3کوهنورد ایرانی در هیمالیا یکی نوشته است : ما مردمان خاور میانه ایم/ بعضی هایمان در جنگ کشته می شویم، بعضی در زندان/ بعضی هایمان در جاده...
-
صبح تا شب!
سهشنبه 1 مردادماه سال 1392 11:06
صبح که بلند میشی نمیدونی تا اخر شبت چطوری میگذره!! صبحی که امتحان زبان داری و میدی و برمیگردی! بعدش همسایه ی پایینی شب گذشته ش ساعت۱۱ونیم میاد و تق تق میزنه که کف دستشوییتون داره اب میده روی سر ما و بعدش میگوید فردا اقدام کنید! باز صبحش که کسی را اورده ای میاید و اولتیماتوم میدهد که کار اساسی کنید و فلان و بهمان! دیگر...
-
زن روی دستکتاپ
جمعه 28 تیرماه سال 1392 00:20
زن روی دستکتاپ ،ارام و باوقار ،با موهای بلندٍ رها ایستاده رو به دریا، صورتش معلوم نیست ،یکجورهایی انگار از عقب عکس انداخته اند ازش ، ارام یک لباس گرم و نرم پوشیده ست و دستهایش را حلقه کرده دور خودش! هروقت نگاهش کرده ام دلم خواسته یکروزی همینطوری قاب شوم در تصویر! همینطور ارام و بی ذغدغه بایستم رو به دریا و خودم را بغل...
-
بفهمم!
پنجشنبه 27 تیرماه سال 1392 20:44
اهنگ ها پشت سرهم پلی میشوند و...الان دارم مینویسم ، هیچ اهنگی مرا پاگیر نمیکند... امروز روز بدی بود ،بد؟ نه شاید بهتر بگم روز من نبود ، روز خوبی نبود! این تعاریف عرف گونه ... هرچند این روزهایی که انگار از صبحش از روی دنده چپ بلند شده ای و اعصابت خط خطی است (عجب واژه ی لات گونه ای ) دیگر همه چیز هم کمک میکند که داغون...
-
توان میخواهد ...
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1392 21:19
راستش من اعتقاد دارم به اینکه دنیا خرتو خر نیست حتی اگر کشور ما اینطور باشد که هست! من اعتقاد دارم به اینکه خدای ان بالا بالاها یک حساب و کتابی توی کارش بوده ست! اعتقاد دارم همینطوری خیلی الابختکی دنیا رو نچیده! اینکه ادم ها را الکی از کنار هم رد نمیکند! اعتقاد دارم به اینکه ادم هایی که وارد زندگی ادم میشن یا میشن...
-
26تیر
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1392 20:10
تولدم هست ! خب تا اینجایش چیز عجیبی نیست ،هرکسی بالاخره یک روزی به دنیا میاید! دیشب ساعت 10و اینا اقاقیا به پیشواز تولدم رفت و بعد ساعت 12 هم دوباره یاداوری کرد! بعدش سهیلا و بعدترش نورا! صبح هم که بیدار شدم فرهنگسرای مجازی و سایت ایران کنسرت و بانک سامان و ... بعدهم فیس بوک و اینها و کمی هم تبریکات اقوام (البته از...
-
...
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 00:33
۱) ۲۳ تیر ماه بود دیروز٬ یادِ پسرکِ بی گناه بخیر(+) ٬ تولدش مبارک ... ۲) سلیقه ی موسیقی ِ دل آرام رو خیلی دوست دارم ...تولدش هم مبارک ! ۳) امروز دوستی زنگ زد و پیشنهاد کاری داد، بهش گفتم دیگه اینقدر توی عمرم کارهای بی لذت کردم که دیگه دوست ندارم این روش رو ادامه بدم! گفت پولش به نسبت خوبه ها ! گفتم ولی من نمیتونم و...
-
روزهام!
پنجشنبه 20 تیرماه سال 1392 18:39
۱)آدم فکر میکنه برخی کارها رو به خودش بدهکاره ! در پی این حس دوروز تمام است خیمه زده م روی نقاشی ها و مدادرنگی ها و...کارهایی با دست! ۲)بعد از ده دقیقه ٬ خسته شدم! بعد از ده دقیقه میخواستم بگم : میشه ول کنی این کار و درس و خارج رفتن را؟ میشود ول کنی این من من کردن را ! این که اینهمه انرژی داری و فول تایم برای تو یعنی...
-
ماه عسل؟!
پنجشنبه 20 تیرماه سال 1392 11:22
1)کار اداری ای ، ما را پاس داده به شهر بچگی ها،حالا برای اینکه کارمان راه بیفتد و مجبور نباشیم بابت این کار،4ساعت رفت و برگشت رو تحمل کنیم ، دنبال یک راه تلفنی یا اینترنتی بودیم،حالا که زنگ زدیم به مسئول مربوطه ،میپرسد فامیلی تان چیست؟ بعد میگوید طرف(که پدر من باشد) گردن ما حق دارد ....بعد از 16 سال تصور کنید کسی هست...
-
روزهای من و ضربه ی کاری!
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1392 20:47
شاید تا به حال ،تا به این روزها نفهمیده بودم " ضربه اگر محکم و کاری باشد ،ادم لال میشود، ادم از دردهای کوچک است که صدایش در میاید و نق میزند" یعنی چه!! حالا اما میفهمم ،این روزهای لال گونه م ،همه ش از ضربه ی کاری ای هست که بهم خورده است!